احساس میکنم عنوان این پست، مصرع اول یه شعریه، بازم مثل همیشه، دین دیری دیدینگ.
من بازم با چند نفر صحبت کردم. و خب، اونا هم خیلی عادی انگار دارن با یه آدم ضعیف که هیچ برنامهای نداره و حرفاش هیچ و پوچه صحبت میکنن. خیلی راحت دهن باز میکنن و میگن، "تو همین کاری رو که من میگم بکن! و ال و بل و فلان و بهمان!" کام آآآآآآآآآآآآآآن!
من مثل بقیه نیستم! و اصلا هم مثل بقیه فکر نمیکنم. من از اون معدود آدمای عجیبی هستم تو دنیا، که شاید، سرشون رو عین خر بکنن تو آخورشون و کار خودشون رو انجام بدن تا به نتیجه دلخواهشون برسن، اسمش هر کوفتی میخواد باشه باشه! کمالگرایی یا هر مزخرفات دیگهای!
فقط میتونم لبخند بزنم و بگم، درسته در گذشته خیلی اشتباهات زیادی داشتم. طوری که چگالی اشتباهاتم خیلی بالاست، (فرمول چگالی مشکلات از این قراره که: مجموع اتفاقات تقسیم بر مدت زمان میشه) ولی من جبرانشون میکنم :)
و بعد از جبران، کتاب تاریخ گذشته رو میبندم و زندگی جدید رو شروع میکنم. بازم میگم، اگه سربازی بذاره، امیدوارم که بذاره.
خلاصه من همونیم که مثل همیشه راه خودمو میرم.
یه آدم لج باز یه دنده
به قول فرمانده لیوای، مهم نیست بدونی کاری که میکنی درسته یا غلط، مهم اینه که بعدا پشیمون نشی.
درباره این سایت